English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3535 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
zction for dammages U اقدام برای دریافت خسارت وارده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
certificate of damage U تصدیق خسارت وارده بر کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده که از طرف مقامات بندرصادر میشود
average particular U خسارت وارده بر کشتی
constructive total loss U تخمین خسارت کل وارده
accident damage to property U خسارت اتفاقی وارده بردارایی
fractional damage U خسارت وارده به قسمتی از وسیله
check U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checks U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checked U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
action for avoidance U اقدام برای لغو
execution for debt U اقدام برای طلب وصول
busying U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busier U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busy U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busiest U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busies U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busied U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
to take action to prevent [stop] such practices U اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
The tribunal considered that this action amounted to professional misconduct. U برای دادگاه این اقدام برابر با اشتباه حرفه ای محسوب می شود.
c U استفاده از سیستم کامپیوتری برای اجازه دادن به کاربران برای ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران
demanded U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
coverings U اماده شدن برای دریافت توپ
mode U حالت کامپیوتر برای دریافت داده
covers U اماده شدن برای دریافت توپ
modes U حالت کامپیوتر برای دریافت داده
cover U اماده شدن برای دریافت توپ
facsimile transceiver U واحدی برای انتقال و دریافت الکترونیکی
demands U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demand U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
back wardation U خسارت دیر کرد در تحویل سهام برقراری مدت برای تسلیم مبیع
go backdoor U جاگیری در پشت مدافع برای دریافت پاس
huddling U جمع شدن برای دریافت دستور و علامات
huddles U جمع شدن برای دریافت دستور و علامات
huddled U جمع شدن برای دریافت دستور و علامات
huddle U جمع شدن برای دریافت دستور و علامات
go baseline U حرکت کردن در امتداد خط پایانی برای دریافت پاس
reperforator U ماشینی که نوارکاغذی را سوراخ میکند برای دریافت سیگنال
standoff half U بازیگر میانی پشت خط تجمع برای دریافت توپ
general average U خسارت دریایی عمومی خسارت کلی
posterestante U پستی که در پستخانه میماند تاگیرنده برای دریافت ان مراجعه کند
answer U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answered U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answering U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answers U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
CBMS U استفاده از یک سیستم کامپیوتری برای دریافت و ارسال پیام ها از سایر کاربران
mode U وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
modes U وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
eft U سیستمی که در آن کامپیوتر ها برای ارسال و دریافت پول به بانک استفاده میشوند
carrier U سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی
carriers U سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی
mid user U اپراتوری که اطلاعات مربوطه را از پایگاه داده ها دریافت میکند برای مشتری یا کاربر
spooler U وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
spooling device U وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
to sue for damages U عرضحال خسارت دادن دادخواست برای جبران زیان دادن
handshakes U سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت
invites U حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
invited U حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
negatives U سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
negative U سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
handshake U سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت
invite U حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
cards U وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
card U وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
buffer U فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست
indemnities U تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnity U تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
Eudora U برنامه نرم افزاری تجاری معروف برای ارسال و دریافت مدیریت پیام های پست الکترونیکی از طریق اینترنت
flag day U هر روزی که مردم برای امور خیریه پول خیرات می کنند ودر مقابل پرچم های کوچک دریافت می دارند
incoming U وارده
DCD U سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه سیگنال دریافت شده است
piggybacking U استفاده از پیام ارسالی برای انتقال تصدیق از یک پیام که زودتر دریافت شده است
subscribes U افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribing U افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribed U افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribe U افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
punitive damages U خسارت ناشی از مجازات خسارت حاصله از اجرای مجازات
quick out U نوعی پاس که گیرنده به جلومی دود و برای دریافت پاس به کنار تغییر مسیر میدهد
import U کالای وارده
actual total loss U کل زیان وارده
imported U کالای وارده
importing U کالای وارده
keyed in <past-p.> وارده از طریق کلید
thick Ethernet U شبکه پیاده سازی شده با استفاده ازکابل Loaxial ضخیم و دستگاههای ارسال و دریافت برای اتصال کابلهای منشعب که میتواند مسافت طولانی را طی میکند
receipt notification U خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است
injuries to head or face U جراحات وارده به سرو صورت
filo U اخرین صادره از اولین وارده
lifo U اولین صادره ازاخرین وارده
lifo last in first out U اولین صادره از اخرین وارده
input U انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی
inputted U انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی
photon U واحد شدت نور وارده بشبکیه چشم
DSR U سیگنال از وسیلهای که آماده دریافت داده است , این سیگنال پس از دریافت سیگنال DTR رخ میدهد
claim for indemnification U ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
contributions U جبران ضرر وارده به یکی ازشرکا به وسیله سایرین اعانه دادن
contribution U جبران ضرر وارده به یکی ازشرکا به وسیله سایرین اعانه دادن
faxing U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
hook's law U تغییر شکل یک جسم الاستیک در دامنه الاستیسیته با تنش وارده متناسب است
sequential U پروتکل ارسال شبکه ساخت شبکه سافت VOVELL برای اجرای ارسال و دریافت شبکه IPX
ejectment U باز پس گرفتن زمین غصبی ازغاصب بعلاوه کلیه خسارات وارده به مالک اصلی
unidirectional composite U ساختاری که همه الیاف یارشتههای ان موازی بوده ومعمولا در جهت نیروی وارده میباشند
acknowledge U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledging U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
control and reporting center U تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
move U اقدام
actions U اقدام
ploys U اقدام
moves U اقدام
enterprises U اقدام
intervention U اقدام
interventions U اقدام
esteem U اقدام
proceeding U اقدام
procedure U اقدام
ploy U اقدام
moved U اقدام
action U اقدام
enforcement U اقدام
emprise U اقدام
enterprise U اقدام
actionless U بی اقدام
precautions U اقدام احتیاطی
precaution U اقدام احتیاطی
appropriate action U اقدام مقتضی
action for cancellation U اقدام به ابطال
action for cancellation U اقدام به لغو
demarche U اقدام سیاسی
expedience U اقدام مهم
to take of a U اقدام کردن
action statement U دستورالعمل اقدام
legal action U اقدام قانونی
it wasprologue to the nextmove U اقدام بعدبود
initial movement U نخستین اقدام
intercommunion U اقدام مشترک
in hand U در دست اقدام
proceed with deliberations U اقدام به مذاکره
actions U کار اقدام
actions U فعل اقدام
measure of prevention U اقدام احتیاطی
proceed U اقدام کردن
to take steps U اقدام کردن
operation immediate U اقدام سریع
double action U اقدام دوجانبه
measure U درجه اقدام
action U کار اقدام
action U فعل اقدام
start out U اقدام کردن
to take measures U اقدام کردن
deal U اقدام کردن
action at low U اقدام قانونی
deals U اقدام کردن
emprize U اقدام کردن
protective measure U اقدام حمایتی
social action U اقدام اجتماعی
enterprises U اقدام کردن
regular procedure U اقدام قانونی
counter-measures U اقدام متقابل
the needful U اقدام لازم
deal with U اقدام کردن
enterprises U قدرت اقدام
counteraction U اقدام متقابل
preparations U اقدام مقدماتی
countermeasure U اقدام متقابل
expediency U اقدام مهم
under way U دردست اقدام
enterprise U اقدام کردن
to bend effort U اقدام کردن
enterprise U قدرت اقدام
proceeded U اقدام کردن
preparation U اقدام مقدماتی
counter-measure U اقدام متقابل
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
to put in hand U دایرکردن اقدام کردن
adventurism U اقدام به کاری کردن
originator U اقدام کننده پیام
enterprises U امرخطیر اقدام مهم
ventured U اقدام یا مبادرت کردن به
ventured U اقدام بکارمخاطره امیز
to start out to do something U اقدام بکاری کردن
venture U اقدام بکارمخاطره امیز
memoranda U اقدام به یادداشت کند
proceed U اقدام کردن پرداختن به
It is in progress. It is under way. U دردست اقدام است
memorandums U اقدام به یادداشت کند
it was an incorrect procedure U یک اقدام غلطی بود
memorandum U اقدام به یادداشت کند
ventures U اقدام بکارمخاطره امیز
with measured step U با اقدام مناسب [سنجیده]
ventures U اقدام یا مبادرت کردن به
venturing U اقدام بکارمخاطره امیز
venturing U اقدام یا مبادرت کردن به
measure U اندازه اقدام پیشگیری
counter-measure U اقدام جبران کننده
venture U اقدام یا مبادرت کردن به
enterprise U امرخطیر اقدام مهم
counter-measures U اقدام جبران کننده
proceeded U اقدام کردن پرداختن به
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1دریافت کردم
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com